یکشنبه 09 ارديبهشت 1403 - Sun 28 Apr 2024
|ف |
| | | |
کد خبر: 285876
تاریخ انتشار: 03/اسفند/1400 - 16:22
به بهانه خبر درگذشت پریوش سطوتی

زندگینامه مرحومه پریوش سطوتی همسر دکتر فاطمی/ از پشت پرده ارتباطش با جریان انحراف در دولت احمدی نژاد

زنی که دوم اسفند 1400 در لندن درگذشت روزی میهمان ویژۀ اسفندیار رحیم مشایی، هدیه‌کنندۀ دفترچۀ خاطرات وزیر خارجۀ دولت مصدق به محمود احمدی‌نژاد، دختر تیمسار سطوتی و خواهر همسر سپهبد رحیمیِ اعدامی بود. همه درست. اما مهم‌ترین شناسۀ او این است: همسر دکتر سید حسین فاطمی و هرقدر دوران زندگی مشترک‌شان در زیر یک سقف کوتاه بوده باشد رنجی که در غیاب وزیر ایران‌دوست با خود در طول سالیان، حمل کرده بزرگ بوده است. (گرد اورنده :حمید عباس زاده )

زندگینامه مرحومه پریوش سطوتی همسر دکتر فاطمی/ از پشت پرده ارتباطش با جریان انحراف در دولت احمدی نژاد

به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»درگذشت خانم پریوش سطوتی در بیمارستان "سنت مری" لندن و در 89 سالگی تنها به این خاطر اهمیت و خَبَریّت ندارد که او همسر دکتر سید حسین فاطمی بوده اگرچه تنها یک دورۀ بسیارکوتاه با وزیر خارجۀ شهید دولت ملی دکتر محمد مصدق زندگی کرده باشد که البته یادگاری هم برجای گذاشتند. به این خاطر هم هست که در سال های 87 تا 90 خورشیدی خود او هم در دورۀ احمدی‌نژاد به یک چهرۀ خبرساز در رسانه‌های ایران بدل شد.

پریوش سطوتی متولد ۱۳۱۱ همسر حسین فاطمی، وزیر خارجهٔ کابینه دکتر مصدق و دختر سرهنگ سطوتی است. خواهر او، منیژه سطوتی، همسر مهدی رحیمی است.

پریوش سطوتی همسر دکتر فاطمی کیست + بیوگرافی و عکس

زندگی شخصی و ازدواج پریوش سطوتی

پریوش سطوتی ۱۶ساله بود که با دکتر سید حسین فاطمی ازدواج کرد

سپهبد نصیری همواره به‌عنوان کسی که به دستور شاه حسین فاطمی را اعدام کرد، شناخته می‌شود. حتی برخی بیان داشته‌اند که نصیری شخصاً به فاطمی گلوله شلیک کرد تا دستور شاه در اعدام فاطمی را خودش عملی کرده باشد و حتی پریوش سطوتی ساواک و شخص شاه را به عنوان قاتلین همسرش (حسین فاطمی) معرفی می کند.

از سوی دیگر بررسی‌ها نشان می‌دهد، پریوش سطوتی نه‌تنها از مظنون اصلی شلیک گلوله به همسرش و کسی که با هفت‌تیر به سر همسر او زده و به او ناسزا گفته، ناراحتی به دل ندارد که حتی در نامه‌های خود به «تیمسار معظم، سپهبد نصیری معاون محترم نخست‌وزیر و ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور»، درخواست و تقاضاهایی حتی بی‌ارتباط با جایگاه رئیس ساواک را مطرح می‌کند که خود جای بسی تأمل دارد.

 

به‌عنوان نمونه در تیرماه ۴۷، پریوش سطوتی به «تیمسار معظم سپهبد نصیری»، می‌نویسد:«محترماً خاطر مبارک را مستحضر می‌دارم، اینجانبه پریوش سطوتی فرزند مرحوم حسینقلی سطوتی که در رشته خانه داری در امریکا تحصیل می‌نمایم، تنها دارایی خود و فرزندم ۲۰۰ هکتار از اراضی سطنت آباد قزوین می‌باشد که در صورتیکه زمین مزبور آباد و مورد بهره برداری واقع شود از درآمد آن هزینه زندگی خود و فرزندم تأمین خواهد گردید. چون زمین مورد بحث فاقد آب می‌باشد استفاده از آن منحصراً با حفر چاه میسر می‌باشد. از حضور تیمسار معظم استدعا دارم دستور فرمایید که اجازه حفر چاه در زمین فوق الذکر به این جانبه داده شود تا با درآمد حاصله از آن زندگی خود و فرزندم تأمین و برای همیشه مرهون الطاف آن جناب گردم.» مشخص نیست، واقعاً برای کسب اجازه برای حفر چاه، نیاز به دستور رئیس ساواک است؟

البته نصیری نیز برای او سنگ تمام گذاشته است. در پی نوشت های این نامه چنین آمده است"" اقدام شود که اجازه حفر چاه بدهند. ۳۰/۴/۴۷" و همچنین با قید "فوریت" به دستور نصیری اشاره شده و آمده "تیمسار مدیریت کل مقرر فرمودند آقای دکتر مالک با وزیر آب و برق مذاکره و در اجرای امر اقدام نمایند و در صورتیکه لازم شود ساواک نامه نیز خواهد نوشت."

واقعاً چرا ساواک می‌بایست برای پریوش سطوتی و حفر چاه نامه بدهد و چرا پریوش برای حفر چاه، باید به رئیس ساواک نامه بزند؟ چه ارتباطی میان سطوتی و ساواک وجود داشته است؟

البته پریوش در مسائل دیگر نیز از نصیری استفاده کرده است. به‌عنوان نمونه او یکبار به "تیمسار معظم، سپهبد نصیری معاون محترم نخست‌وزیر و ریاست سازمان اطلاعات و امنیت" در ۱۵ مرداد ۴۷ می‌نویسد:"وظیفه خود میدانم از اظهار لطف و محبت‌های تیمسار معظم تشکر و سپاسگزاری نمودم و از حضور آن سرور ارجمند استدعا دارم عریضه ضمیمه را که به پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر نوشته شده مقرر فرمایید به شرف عرض ذات همایونی برسد. چون مطالبی که استدعا دارم تشریف عرضی برسد با زندگی خود و خانواده‌ام بستگی دارد تمنا دارم استدعایم مورد قبول واقع گردد." و این نامه نیز بنا به درخواست پریوش به مقصد رسیده و اینگونه پی نوشت می‌شود: "عریضه تقدیمی به پیشگاه مبارک شاهنشاه آریامهر بوسیله دفتر مخصوص" ارسال گردد.

جالب اینجاست که تقاضاهای باربط و بی ربط پریوش سطوتی از رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور، به نتیجه دلخواه می‌رسد.در یکی از اسناد بدست آمده به تاریخ خرداد ۱۳۵۰، این چنین برداشت می‌شود که پریوش در خارج از کشور نیز با ساواک مرتبط بوده و مطالب خود – اعم از خواسته‌های مالی و یا دیگر موارد- را یا به نمایندگی ساواک در لندن و یا مستقیماً به مرکز ارسال می‌کرده است.

در یکی از این نامه‌ها با قید "خیلی محرمانه" که از سوی ساواک برای " ریاست دفتر مخصوص شاهنشاهی"‌ و با موضوع "پریوش سطوتی همسر دکتر حسین فاطمی معدوم" ارسال شده آمده است:

"نامبرده بالا که فرزندش به نام سیروس فاطمی به امر شاهنشاه آریا مهر و هزینه بنیاد پهلوی در انگلستان تحصیل می‌کند طی نامه‌هایی که به نمایندگی ساواک در انگلستان تسلیم نموده و همچنین نامه‌هایی که مستقیماً به مرکز ارسال داشته اعلام نموده است:

۱- مبلغ یکصد پوند مقرری ماهانه دریافتی از بنیاد پهلوی کفاف مخارج تحصیلی و زندگی فرزندش را نمی‌دهد.

مشارالیها تقاضا کرده است هزینه تحصیلی فرزندش طبق صورتیکه همه ساله دانشگاه ارائه داده و نامبرده عیناً به بنیاد پهلوی ارسال داشته پرداخت گردد.

۲- یک بلیط دو سره هواپیما جهت مسافرت فرزندش از انگلستان به ایران در اختیار وی گذارده شود تا به حضور شاهنشاه آریامهر شرفیاب و همچنین پیشرفت‌ها و ترقیات کشور را مشاهده نماید.

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور. سپهبد نصیری

ماجرای اشنایی پریوش سطوتی با مشایی از کجا اغاز شد

ماجرا از این قرار است که اوایل سال 87 به دعوت رسمی اسفندیار رحیم مشایی رییس وقت شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور و پس از سال‌ها برای شرکت در نشستی به تهران آمد و پس از اتمام نشست یا همایش آن‌قدر در محل اقامت خود (هتل لاله) ماند و این اقامت طولانی شد و تمام هزینه‌ها را هم شورای عالی ایرانیان سخاوت‌مندانه می‌پرداخت که ظن نیروهای امنیتی را برانگیخت و سر و کارش به بازداشت هم افتاد!

پریوش سطوتی؛ درگذشت همسر فاطمی در لندن/ شهرت بیشتر به خاطر احمدی‌نژاد و رحیم مشایی/ دفترچۀ خاطرات وزیر خارجۀ مصدق چه شد؟

 اول خرداد 90 البته بعد از همان دورۀ کوتاه از زندان آزاد شد اما دادستان وقت تهران همان موقع به خبرگزاری فارس گفت: «دربارۀ اموال برخی ایرانی‌ها و ملاقات‌هایی که انجام داده و طلاهایی که به همراه داشته تحقیقات مفصلی صورت گرفته و تحقیقات ادامه دارد» و این «ادامه دارد» آخر به این معنی بود که فعلا نمی‌تواند از ایران خارج شود. البته خیلی هم ادامه‌دار نبود و به لندن برگشت.

در همان فروردین 87 خانم سطوتی به دیدار رییس جمهوری وقت ایران رفته و محمود احمدی‌نژاد نیز به گرمی از او استقبال کرده بود.

در این ملاقات دفترچۀ خاطرات دکتر فاطمی در زندان را هم به رییس جمهوری ایران هدیه کرد و شاید نمی‌دانست او به لحاظ فکری به طیف دانشگاه علم‌ و‌ صنعت و ابراهیم اسرافیلیان و حسن آیت تعلق دارد یا داشته است. همان حسن آیت که پرچم حمله به دکتر مصدق در فضای مصدقی پس از پیروزی انقلاب را برافراشته بود. همان مصدق که فاطمی به خاطر او جان شیرین را فدا کرده بود و این که فاطمی را بستایی و شهید وطن بخوانی‌اش و همسر او را گرامی بداری اما به مراد فاطمی علاقه نداشته باشی از شگفتی‌هایی است که در کنار دیگر عجایب پدیده‌ای به نام احمدی‌نژاد چندان هم به چشم نیامد!
خانم سطوتی در این‌باره بعدتر این گونه توضیح داد: «این دفترچۀ خاطرات روزهای زندان فاطمی است که بعدها پرستاری به من رساند و من به آقای احمدی‌نژاد دادم. این دفترچه در تمام این سال‌ها همراه من در لندن بوده و با این که بسیاری خواستار خرید آن بودند اما من اهل این کار نبودم و به ایران که آمدم به آقای احمدی نژاد دادم.»

 اما چرا در بین همۀ چهره‌های سیاسی ایران، احمدی‌نژادی که هنوز به ژست های ملی شهرت نداشت؟

 دلیل آن را باید در نام دعوت‌کننده دانست که نزدیک‌ترین شخص و در واقع مراد فکری احمدی‌نژاد بود: اسفندیار رحیم‌مشایی.

 البته از علاقۀ خود هم گفت و این که «آقای احمدی‌نژاد با آن رویه‌های مردمی که مورد قبول دکتر فاطمی بود   هم‌خوانی دارد» و برای خبرگزاری ایسنا این گونه شرح داد:

 «وقتی به ایران آمدیم اولین ملاقات‌مان با آقای رحیم‌مشایی بود. ایشان را در آن زمان نمی‌شناختم ولی از همان روز اول، مهر بزرگی از آقای مشایی در دل ما جای گرفت و بعد از آن با آقای احمدی‌نژاد دیدار کردیم و آن دیدار نیز همه به گریه گذشت.

 با این که در تمام دوران قبل و بعد از انقلاب تمام آقایان نهایت محبت و احترام را به دکتر فاطمی گذاشتند، ولی من احساس نزدیکی بیشتری با آقای احمدی‌نژاد می‌کنم و تنها موقعی که به ایران آمدم و خاطرات تلخی از آن ندارم این مقطع زمانی است.
» و البته این صحبت ها قبل از بازداشت اوست و چنان که در ادامه خواهد آمد این سفر هم برای او بدون خاطرات تلخ تمام نشد!

ارتباط لیلازند و پریوش سطوتی با مشایی چیست؟

تصاویر به دست آمده از اسفندیار رحیم مشایی حکایت از ارتباط نزدیک وی با پریوش سطوتی همسر مرحوم دکتر فاطمی دارد.

ارتباط نزدیک اسفندیار مشایی با پریوش سطوتی + تصاویر

ارتباط نزدیک اسفندیار مشایی با پریوش سطوتی + تصاویر

پریوش سطوتی در سال 1390 از طرف نهادهای امنیتی بازداشت شد.

ارتباط نزدیک اسفندیار مشایی با پریوش سطوتی + تصاویر

مراجع ذیربط مسائل مالی ، امنیتی و ارتباط های مشکوک را از جمله اتهامات او اعلام کرده بودند. وی پس از آنکه با قید وثیقه آزاد شد از کشور خارج گردید

به مناسبت نوروز 1390 هم برای رییس جمهوری وقت ایران پیام تبریک فرستاد و هدف‌مند کردن یارانه‌ها را به نفع محرومان جامعه و موفقیت تاریخی طرح دولت توصیف کرد و از آن به مثابۀ «دلیل قاطعی در اثبات شکست تحریم‌های آمریکا و متحدان اروپایی آن» یاد کرد؛ تعابیری که البته نسبتی با نوع نگاه و زندگی خانم سطوتی نداشت و جدای این اظهارات برای بسیاری این پرسش ایجاد شده بود که چرا در ایران و در هتل مانده و به انگلستان بازنگشته است اما مگر می‌توان از یک ایرانی پرسید چرا در کشور خودت مانده‌ای؟!

  او پیش‌تر در مهر 1389 با ارسال نامه‌ای محمود احمدی‌نژاد را به خاطر مواضع او در سفربه نیویورک و سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل ستوده و رییس جمهوری جنجالی نیز ماه بعد و به مناسبت 19 آبان سالگرد اعدام دکتر فاطمی نامه‌ای برای خانم سطوتی فرستاده بود.

  آقای احمدی‌نژاد البته قول داده بود دفترچۀ خاطرات را در اختیار مورخین قرار می‌دهد ولی مشخص نشد به کدام مورخ تحویل داده یا داده و رسانه‌ای نشده است.

  نام خانم سطوتی اما یادآور فرماندار نظامی تهران در اوج انقلاب 57 و اولین گروه اعدامی پس از پیروزی انقلاب هم هست چون سپهبد مهدی رحیمی باجناق دکتر فاطمی بود.

  فاطمی در زندان دژبان مرکز بود که همسر او – پریوش سطوتی – به اتفاق خواهرش به ملاقات می‌رفتند و یکی از افسران، دل به خواهر همسر فاطمی داد و چون دانست پدر آنان نظامی است (سرتیپ سطوتی) بیم‌ناک گرایش سیاسی باجناق نشد و ازدواج، صورت پذیرفت و او کسی نبود جز مهدی رحیمی.

خانم سطوتی اواخر دهۀ 80 که به ایران آمد همه می خواستند بدانند سرنوشت فرزندشان چه شده چرا که تا سال‌ها نام و نشانی از او نبود و معلوم شد در لندن زندگی می‌کند.

  مادر البته در تمام سال‌های دهه های ۳۰ و ۴۰ و ۵۰ کوشید فرزند را از سیاست و زندگی زیر سایۀ نام پدر و سرنوشت تراژیک او دور نگاه دارد و حتی زبان فارسی نمی‌دانست یا خیلی کم می‌دانست و به خاطر همین دوری در سال ۵۷ و در گرماگرم انقلاب، حاضر به امضای اطلاعیۀ معرفی شاه به عنوان قاتل پدر خود نشد. هر چند متن به انگلیسی قابل ترجمه بود تا بداند داستان چیست و شاید امضا نکردن نامه به خاطر آن بود که هیچ خاطره‌ای از پدر نداشت یا تحت تأثیر مادر بود.

  مسعود بهنود البته در کتاب «کشتگان بر سر قدرت» از فرزند فاطمی هنگام اعدام پدر با تعبیر«علی دو‌ساله» یاد می‌کند نه سیروس و بعدها شاغل به وکالت در انگلستان. همان انگلستان که درهای سفارتخانۀ آن را پدرش بست و بعدتر گفت: بستم اما نمی‌دانستم که تا دربار هست انگلستان به سفارتخانه نیاز ندارد!

 

پریوش سطوتی؛ درگذشت همسر فاطمی در لندن/ شهرت بیشتر به خاطر احمدی‌نژاد و رحیم مشایی/ دفترچۀ خاطرات وزیر خارجۀ مصدق چه شد؟
 
این همان سیروس بود که پسرعمویش و برادر‌زاده فاطمی (دکتر شاهین فاطمی که به عنوان استاد اقتصاد با تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی مصاحبه می‌‌کرد) مدعی شد شاه تمام مخارج تحصیل او را در خارج از کشور تقبل کرده بود و حتی برای مراسم عروسی او در آمریکا هدیه فرستاد.هدیه را هم جعفر شریف امامی رییس مجلس سنا بُرد و داماد، بعدتر حقوق‌دان قابلی هم شد و در انگلستان وکالت می‌کرد و شاید به همین خاطر درگرماگرم انقلاب 57 اعلامیه علیه شاه را ولو در خون خواهی پدر، امضا نکرد.

سیروس فاطمی شامگاه ۲۲ خرداد ۹۴ در پی سکته قلبی در لندن درگذشت. همین که نام تنها پسر خود را به رغم تربیت غیر مذهبی حسین گذاشته بود نشان می‌داد یاد پدر را فرونکاسته است و حالا یک حسین فاطمی دیگر در این دنیا و البته نه در ایران که در انگلستان زندگی می کند همچنان که یک غلامرضا تختی دیگر در آمریکا! نوه‌های مردانی که لحظه‌لحظۀعمر خود را با عشق به ایران گذراندند دور از ایران روزگار می‌گذرانند و باز دربارۀ نوادۀ تختی می‌توان امید داشت که به خاطر مادر اهل قلم خود (منیرو  روانی‌پور) دست‌کم از زبان فارسی دور نیفتاده است.

 خانم سطوتی پس از آن اقامت طولانی در هتل لاله و بازداشتی که به قاعده او را رنجاند به انگلستان بازگشت و نتیجۀ تحقیقات هم روشن نشد اما نام او ساعاتی پس از بازداشت اسفندیار رحیم مشایی رییس دفتر رییس جمهوری در دورۀ  احمدی‌نژاد در 26 اسفند 1396 دوباره مطرح شد.

 وقتی که آقای مشایی کپی حکم صادره علیه خود را در مقابل سفارت انگلستان آتش زد و همین برای او اتهام شد و یک روزنامه‌نگار اصول‌گرا نوشت: «چرا آقای مشایی اصرار دارد خود را در مقابل انگلیس قراردهد در حالی که پریوش سطوتی - همسر دکتر فاطمی و جاسوس انگلستان [!]- بیش از حد با او صمیمی بوده» و برای آن که میزان صمیمیت را نشان دهند تصویری منتشر کردند که با عرف عکس های یادگاری مقامات جمهوری اسلامی با زنان فاصله دارد.

  این داستان مربوط  به هنگامی بود که حسن روحانی رییس جمهوری ایران بود و خبرگزاری‌های اصول‌گرا سفیر ایران در انگلستان در دولت روحانی را هم متهم کردند و به دنبال کشف نوع رابطه او و خانم سطوتی 85 ساله بودند و حمید بعیدی‌نژاد توضیح داد:                                                         

 «در موقعیتی به مناسبت لزوم تقدیم هدیه‌ای که سوی وزارت امور خارجه در بزرگداشت مقام دکتر فاطمی وزیر خارجه دولت ملی ایران به سفارت ارسال کرده بود، از خانم سطوتی دعوت به عمل آمد. ایشان هم با علاقه‌مندی به سفارت آمدند و از آن هدیه ارزشمند نیز بسیار شادمان شدند.

 ایشان در این مراسم که با حضور همه‌ همکاران سفارت همراه بود به تلاش حدود ۷۰ ساله خود جهت حفظ اعتبار نام دکتر فاطمی و مرارت‌هایی که در حدود ۸۵ سال عمر خود متحمل شدند اشاراتی داشتند. در ذیل سخنان خود، به سفری هم که در دوران ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد و به دعوت آقای مشایی به تهران داشت نیز اشاراتی داشت و از مشکلات غیرقابل پیش‌بینی خود در این سفر مطالبی نقل کرد. اتفاقاً از ناراحتی‌های بسیار ایشان از آثار این سفر، یکی نشر اخبار غیرواقعی در آن زمان نسبت به تلاش او برای آزاد ساختن اموال و املاک توقیف شده او بود -که کاملاً غیرواقعی بود- چون اصلاً وی اموال و املاکی نداشت و ندارد و دیگری تقدیم دفترچه ارزش‌مند خاطرات مرحوم دکتر فاطمی به آقای احمدی‌نژاد بود که با از گذشت زمان هیچ ‌گاه دیگر نتوانست از آن خبری بگیرد که در دست چه کسی قرار دارد و از این بابت بسیار ناراحت بود.»

  نوشتۀ سفیر ایران در بریتانیا با این جملات تأثر برانگیز به پایان می‌رسد:

 « با شناخت مختصری که از خانم سطوتی همسر مرحوم دکتر فاطمی پیدا کرده‌ام، آزردگی خود را نسبت به خبر منتشر شده اعلام می‌کنم. ایشان به اعتبار درگذشت نابهنگام فرزند خود و تنها بازمانده مرحوم دکتر فاطمی در خلوت خود زندگی زاهدانه‌ای داشته و هنوز با حقوق کارمندی دکتر فاطمی زندگی می‌کند و دست نیاز به سوی هیچ ‌کس هم دراز نکرده است.»
 ابهام دربارۀ این که همسر و فرزند دکتر فاطمی کجا هستند با جنجال پیرامون خانم سطوتی رفع و روشن شد در لندن زندگی می کنند و گویا به یک روزنامه‌نگار کهنه‌کار گفته بود چه خوب که سیروس فارسی درست نمی‌داند و این اخبار را نمی‌خواند و نمی‌داند چه رفتاری با من شد. نه به آن دعوت رسمی، دیدار با رییس جمهوری و رییس دفتر، اقامت در هتل، ستایش و تجلیل اولیه و نه به شک و تردید و دنبال ملک‌هایی رفتن که ندارم و کشف راز ملاقات هایی که سیاسی نبوده است.

   بهام دربارۀ دفترچۀ خاطرات فاطمی اما ادامه داشت تا تارنمای تاریخ‌ایرانی به این نتیجه رسید که نوشته‌های مخفی‌گاه و زندان دکتر حسین فاطمی (۲۸ مرداد ۱۳۳۲ - ۱۹ آبان ۱۳۳۳) در سال ۱۳۸۳ با ویرایش هدایت متین‌دفتری در لندن منتشر شده ولی اعلام نکردند همان دفترچه است یا نه.

  بدین ترتیب اگر دفترچۀ خاطرات زندان همین کتاب باشد در واقع خانم سطوتی متن کتابی قبلا منتشر شده را به احمدی‌نژاد هدیه داده و ارزش آن بیشتر از حیث سند دست اول و دستخط است.


 پریوش جوان و زیبارو کجا می‌توانست تصور کند که همسر او با آن درجه از اعتبار و اشتهار با سقوط دولت ملی مخفی و بازداشت و اعدام خواهد شد؟ سرنوشتی که گریبان هیچ یار دیگر دکتر مصدق را نگرفت؟
  فاطمی کجا می‌توانست تصور کند خواهر همسر او دل به افسری می‌بازد که 24 سال بعد فرماندار نظامی تهران می‌شود تا نگذارد امواج انقلاب درگیرد و خود در فردای آن اعدام می‌شود؟

خانم سطوتی هم تصور نمی‌کرد در عالی‌ترین سطوح از او استقبال و پذیرایی شود و دست آخر اما با اتهام به انگلستان بازگردد. اتهامی که البته بر دامان او ننشست چرا که همسر دکتر سید حسن فاطمی بود و در عرف ایرانی احترام به فرد مورد علاقه در غیاب به همسر او نثار می‌شود چندان که تا شهلا توکلی زنده بود هیچ‌کس از گله‌های تختی از همسرش ننوشت.


  زنی که ساعاتی پیش در لندن درگذشت میهمان ویژۀ اسفندیار رحیم مشایی، هدیه‌کننده دفترچه خاطرات به محمود احمدی‌نژاد، دختر تیمسار سطوتی و خواهر همسر سپهبد رحیمی اعدامی بود. همه درست. اما مهم‌ترین شناسۀ او این است: همسر دکتر سید حسین فاطمی و هرقدر دوران زندگی مشترک‌شان در زیر یک سقف کوتاه بوده باشد رنجی که در غیاب وزیر ایران‌دوست با خود در طول سالیان، حمل کرده بزرگ بوده است.

گرد اورنده :حمید عباس زاده

مرتبط ها
نظرات بینندگان
نظرات شما